من زندگی را بیشتر دوست دارم

                                                                               
میگویند( زندگی یک امتحان است) در یک امتحان
 سوالات و بخش های متعدد وجود دارد. حالا من میدانم این بسیار خوب است که زندگی برای شما خیلی زود امتحانات سخت میدهد و شما آنرا موفق میشوید. من امتحان سختی داشتم وقتی کوچک بودم. امتحان زندگی ام را تغییر داد و بهتر ساخت.وقتی شما امتحان را سپری میکنید شما میاموزید. من با ارزش ترین درس های زندگی ام را از آن امتحان آموختم. خانواده من مجبور بودند که خانه روستایی ما را ترک کنند و برای فرار از جنگ به کوهستان ها بروند. من آموختم که هیچگاه نباید در وسط سفر تسلیم شوید. تازمانیکه به مقصد نرسیده اید. چیزی را که من آموختم تا آخر زندگی با من خواهد بود. در آن سفر طولانی در امتداد کوهستان ها اینکه شخصی را میداشتیم که فقط بگوید سلام برای ما خیلی اهمیت داشت. یا حتی زمانیکه شخصی برای من چیزی کوچکی را میداد خیلی شگفت انگیز بود. هرگز نمیتوانید فراموشش کنید

از لحاظ دیگر شما خیلی خوشبخت هستید چون اینگونه سفر داشته اید. شما با یک زندگی معمولی آغاز میکنید و وقتی زندگی شما دیگر معمولی نیست شما حس میکنید یک قدرت بزرگتر در حال کمک به شماست از طریق که شما قبل از سفر نمیدانستید

من فکر میکنم شما زندگی را بیشتر دوست دارید. منظورم این نیست که شما چیز ها را بیشتر دوست دارید( مانند لباس و کمپیوتر). منظورم این است است که شما خود زندکی را بیشتر دوست دارید. شما در زندگی با یک تخت خواب کوچک راضی هستید چون زمانی مجبور بوده اید روی تخته سنگ ها بخوابید. شما میدانید که هر غذایی خاص هست. من آموختم هر زمانی که چیزی در زندگی من پایان مییابد چیزی دیگری شروع میشود. من آموختم که چیز های را انجام بدهم که زمانی فکر میکردم هرگز قادر به انجام آن نیستم

No comments: